یادته........


 

                                                  

یادته اون روزی که چشمامو باز کردم و چشات از خوشحالی می درخشید یادته به آغوش کشیدمت و از اون روز دعات شد خوشبختی من یآدته شب بیدار می شدی و توی تاریکی شب رد پای نمناکم رو دنبال می کردی شش دنگ حواست به این بود که غم کوچولویی تو دلم نباشه یادته تو جاده های زندگی و باور عشق پابه پام اومدی و باور کردن عشق رو با شکستن احساس کردی یادته هر چی استواری قامت عشقمون بیشتر می شد سنگینی مشکلات بیشتر می شد یادته اون روز دستو گرفتی و بهم نوشتن کلمه عشقو و عاشقی رو یادم دادی آرزو می کردی یه روز باتموم وجودم عشقو بفهمم آره پابه پام اومدی با خنده هام خندیدی و با گریه هام و غم هام زار زدی یادم دادی بهت تکیه کنم و ازم خواستی سنگ صبورت باشم اما درست نیمه راه جایی که بهت احتیاج داشتم رهام کردی فکر نکردی اگه قامت استوارت رو از پشت کم جونم کنار بکشی زمین می خورم و زیر بار مشکلات له می شم فکر نکردی کوچولوی تپل و عاشق تو بقیه داستان زندگیشو واسه کدوم سنگ صبور تعریف کنه ؟ بهم نگو اشتباه می کنم بهم نگو مجبور بودی باید می رفتی تازه اگه اینجوری ام باشه چرا یادم ندادی چه جوری نبودنت رو تحمل کنم ؟!چرا؟!!!!
برام نگفتی دل بریدن از اون چیزی که برات تمام دنیآت می شه چقدر سخته
آره رفتی بدون اینکه بدونی عاشق کوچولو که خندیدنش شیرِن ترین شادیت بود چه جوری زهر تلخ روزگار وجودش رو آتیش زد و اشکش رو در آوررد .
رفتی و فراموش کردی او عاشق عشقشو با تو شروع کرد و دستای تو مرهم دلتنگی هاش بود
رفتی و با رفتنت از یادت رفت که من ، آره همون منی که یه عمر با تموم وجود یادم دادی حسادت مثل تیغ ،برنده و خطرناکه
آخه وقتی می بینم تموم هم سن و سالام از عشق و معشوقشون می گن چه جوری به تموم دنیا به تموم کسایی که هنوز دست گرم عشق توی دستاشونه دارن و هر وقت توانی واسه فریاد زدن درداشون ندارن اون دست گرم رو با تموم وجودشون با تموم قدرتشون می فشارن ،حسودی می کنم
حرفامو شنیدی؟! اینا رو گفتم ،اما هنوز یه درست رو خوب به یآد دارم ، آره خوب به خاطر دارم که یادم دادی خدا یآر همه آدمای بی کسه بازم تو بردی مثل همیشه حق با تواه
و من با تموم حقارتم باید بگم که اشتباه کردم....

          

          K&N                                               


 

                                                 

                       در کوچه های گرم تب آلوده
                              با پاهایی خسته اما امیدوار
                       بدنبال سایه ای میگردم
                             سایه ای که چون شهاب در گذر است
                      فریاد غربتم چون ولوله رعد
                            چون نور صاعقه
                      در نهایت غم
                           مرا به اوج میرساند
                     آری این منم که در دل شب
 


چقدر خوب است که ادم گاهی بتواند بنشیند کنار پنجره و برف که می بارد تماشا کند .
برف سبک است و بادش می برد .
می برد می برد می برد تا هر کجا که بخواهد .
چقدر خوب است که ادم گاهی مثل برف باشد .
بی ادعا ؛ سبک ؛ بدون دلبستگی ؛ بدون پایبندی .
برود برود برود و به هیچ چیز نیندیشد . بی پروای نان و نام و نیاز فقط برود .
رها از قید زمان و مکان و هر چیزی که ادم را سنگین می کند .



 


                                                     


I LOve YOu

I LOve YOu

 

                                         
 

تک‌درخت..
خانه‌مان برگ‌های خود را به زیر پاهایش می‌ریزد و دردناک‌ترین
صحنه‌ها را می‌آفریند. او با زوزه‌ی هر نسیم می‌گرید و اشک‌های زردش را در دستان بی‌توانش می‌فشارد، اما دستان رنجور او طاقت نگهداری این درد بزرگ را ندارند. آنها را رها می‌کند و صدای شکستن قلبش با عبور هر رهگذر از زیر این درخت فرتوت شنیده می‌شود.
صدای خش‌خش برگ‌ها سمفونی غم‌انگیزیست در گوش طبیعت که هر لحظه به مرگ خود نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود

  
 

                                  ESHGH

                                     
با یک شکلات شروع شد
من یه شکلات گذاشتم توی دستش
اون هم یه شکلات گذاشت توی دستم

من بچه بودم ، اون هم بچه بود
سرم رو بالا کردم اون هم سرش رو بالا کرد
خندیدم
گفت:دوستیم ...
گفتم : دوست دوست ...
گفت : تا کجا؟ ...
گفتم :دوستی که (تا) نداره! ....
گفت : تا مرگ

خندیدم و گفتم : من که گفتم تا نداره...
گفت : باشه تا پس از مرگ

گفتم :نه نه نه ! تا نداره
گفت : قبول تا اونجا که همه زنده می شن یعنی تا زندگی پس از مرگ ! باز هم با هم دوستیم تا بهشت، تا جهنم، تا هر جا که باشه من و تو با هم دوستیم ...
خندیدم و گفتم : تو براش تا هر جا که دلت می خواد یه تا بذار.اصلاً یه تا بکش از این سر دنیا تا اون سر دنیا اما من اصلا براش تا نمیذارم.
نگاهم کرد
نگاهش کردم
باور نمی کرد

من می دونستم اون می خواست حتماً دوستیمون تا داشته باشه
دوستی بدون تا را نمی فهمید


********
گفت: بیا برای دوستیمون یه نشون بذاریم
گفتم : باشه تو بذار

   

  

                 FOr YOu